و اینک دختر شینا..

17 ربیع الاول سال 1391 کتاب را به توصیه ی  یکی از دوستان خریداری کردم

خواندنش دلی بود برایم نه سَرسَری

آنقدر دلی بوده که تا الان هم در دلم مانده است

روز پنچشنبه ( 19 شهریور 1394 ) وقتی به کتابفروشی عماد سر زدم پوستر مسابقه ی کتابخوانیِ "کتاب و زندگی" را دیدم

اولش باور نمیکردم ولی واقعیت داشت

کتابی که معرفی شده بود کتابی بود که بادل و جان دوستش دارم.

زمانی که کتاب را میخواندم با خودم میگفتم عجب عشقی

مگر می شود در آن زمان اینگونه عاشقی کرد

ولی دیدم عشق به زمان ربط ندارد

به تکنولوژی ربط ندارد

به سواد هم حتی ربط ندارد

عشق به دل است

به آدم است

به قلب است

به روح است و ...

میخواهم "قدمی" شوم از نوع اصلی اش نه قلابی اش

این را برای کسی میگویم که به من گفت : "قدم قلابی"


  + کتاب "دختر شینا" برای سومین مرحله ی مسابقه ی "کتاب و زندگی" انتخاب شده است.

      جدای از مسئله ی مسابقه،حتما بخوانیدش تا عاشقانه زندگی کردن را یاد بگیرید و یاد بگیرم.

  ++ خواندن این کتاب و حتی نوشتن این پست،اشکهایم را سرازیر کرده است؛

        ثانیه هاتان مملو از عشق خدا..

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
گرفتارِ رهایی

آسمانی ترین پیوند زمینی مبارک

                                     

اولین روز از آخرین ماه قمری،اتفاقی آسمانی در زمین رقم خورد.

آن اتفاق چیزی نبود جز پیوند بهترین پسر و بهترین دختر عالَم؛

پیوندی توأم با عشق و صمیمیت و مهربانی و ....

پیوندی که ثمره اش،فرزندانی از جنس خدا شد.

پیوندی که در آن،زن مطیع همسر و مرد تکیه گاه زن بود.

پیوندی که هر دو کمک حال هم در رسیدن به خدا بودند؛جز این آیا هدفی بالاتر و والاتر هست؟؟!!


+ به حق این دو بزرگوار ان شاء الله بهترین قسمتمون بشه تا با هم به خدا برسیم.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
گرفتارِ رهایی

حـُــر نهضت امام خمینی (ره)..

ﮐﺴﯽ ﺟﺮﺍﺕ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﺑﺎ ﺷﺎﻩ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ،ﺳﺮ ﻣﯿﺰ ﺑﺸﯿﻨﻪ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﻩ، ﺣﺘﯽ ﺧﺎﻧﻮﻣﺶ...ﺍﻣﺎ ﻃﯿﺐ ﻣﯽﻧﺸﺴﺖ...ﮔﻨﺪﻩ ﻻﺕ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ،
ﺷﺎﻩ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﻣﺠﻠﺴﯽ ﺧﺮﺍﺏ ﺷﻪ ،ﻣﯿﮕﻔﺖ :ﻃﯿﺐ...ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ:
ﺍﯾﻦ ﺩﻓﻌﻪ ﭘﻮﻝ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﺪﻡ،ﺑﺮﻭ ﻣﺠﻠﺴﯽ ﺭﻭ ﺧﺮﺍﺏ ﮐﻦ...
ﮔﻔﺖ:ﮐﺠﺎﺳﺖ؟ ﻃﺮﻑ ﮐﯿﻪ؟ 
ﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ: ﻓﻼﻥ ﺟﺎ، ﺳﯿﺪ ﺭﻭﺡ ﺍﻟﻠﻪ ﺧﻤﯿﻨﯽ...
ﻃﯿﺐ ﺟﺎ ﺧﻮﺭﺩ ، ﮔﻔﺖ:ﮐﯽ؟ ﮔﻔﺘﯽ ﺳﯿﺪ ﻫﺴﺖ...!؟
ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ: ﺁﺭﻩ...
ﮔﻔﺖ:ﻧﻪ ﻣﺎ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ ،ﻣﺎ ﺑﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍ‏(ﺱ ‏) ﺩﺭ ﻧﻤﯽ ﺍﻓﺘﯿﻢ...

ﺍﯾﻦ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺳﻤﺶ ﺑﯿﻮﻓﺘﻪ ﺭﻭ ﺯﺑﻮﻥ ﻣﺮﺩﻡ...
ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ: ﻫﺴﺘﯽ ﺗﻮ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ ﻧﺎخنات ﺭﻭ ﻣﯿﮑﺸﻢ، ﺗﯿﮑﻪ تیکه ﻣﯿﮑﻨﻤﺖ...
ﮔﻔﺖ: ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺑﮑﻦ،ﻣﻦ ﺑﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍ‏(ﺱ ‏) ﺩﺭ ﻧﻤﯽ ﺍﻓﺘﻢ...
ﺍنقدر شکنجه اش کردند...
که ﻃﯿﺐ سینه سپر ﻫﯿﮑﻞ ، ﺷﺪ ﻧﯽ ﻗﻠﯿﻮﻥ...
وﻗﺘﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ ﺍعدﺍﻣﺶ ﮐﻨﻦ،
ﯾﮑﯽ ﺍﻭﻣﺪ ﮔﻔﺖ:ﻃﯿﺐ ﭘﯿﺎﻣﯽ ﺑﺮﺍ ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻤﯿﻨﯽ ﻧﺪﺍﺭﯼ؟
ﮔﻔﺖ:ﻣﻦ ﺍﯾﻨﻮ ﻧﻤﯿﺸﻨﺎﺳﻢ ﻓﻘﻂ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﯿﻦ،ﻃﯿﺐ ﮔﻔت ﺍﻭﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﺷﻔﺎﻋﺘﻢ ﮐﻦ...
ﻭﻗﺘﯽ ﭘﯿﺎﻣﺸﻮ ﭘﯿﺶ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺮﺩﻧﺪ ﺍﻣﺎﻡ ﮔﻔﺖ: ﺍﻭﻥ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻣﻦ ﻭ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺭﻩ،ﺍﻭﻥ ﺩﺭﻗﯿﺎﻣﺖ ﺍﻣﺖ ﻣﻨﻮ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ...!
ﺍﯾﻦ ﺷﺪ ﮐﻪ طیب ۶۰ ﺳﺎﻝ ﻧﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﻧﺪ ﻧﻪ ﺭﻭﺯﻩ ﮔﺮﻓﺖ،
ﻓﻘﻂ ﺍﺩﺏ ﮐﺮﺩ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍ ‏
ﻫﻤﯿﻦ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻃﻠﺒﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺭﻭﺣﺎﻧﯿﻮﻥ ﻗﻢ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ ۶۰ ﺳﺎﻟﺸﻮ ﻗﻀﺎﺀ ﮐﺮﺩﻧﺪ...
شهید طیب حاج رضایی

 +مرقد طیب حاج رضایی واقع در قسمت شرقی حرم شاه عبدالعظیم حسنی (ع) هست .


درد دل نوشت :

 مادر جان دعا کن ما هم ادب کنیم..

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
گرفتارِ رهایی

تعبیر وارونه یک رویا..

 

ماجرای اصلی این فیلم بر سر جاسوسی و ماجرای عاشقانه است .

دیالوگ ژاله هنگام رفتن به دفترخونه برای مَحرم شدن با محسن برام درد داشت

و این بود دیالوگ اون چند ثانیه ی دردآور..

 " ژاله : 19 سال پیش باید این پله هارو بالا میومدم، 19 سال زندگیمو خراب کردی

محسن : جبران میکنم

ژاله : میتونی؟

محسن : میتونم "

(( امشب وقتی فیلم رو دیدم با خودم گفتم: ژاله حقش نبوده که محسن اونو اینطور ول کنه و بره سراغ فرد دیگه ای و الانم حق ناهید نیست که زندگی اش خراب بشه .

این وسط محسن باید بدجور تاوان بده، چون از اول نفهمید داره چکار میکنه و باعث شد که زندگی این دو زن در زمانهای متفاوتی خراب بشه ))

روی حرفم با کسانی هستش که کسی رو عاشق خودشون میکنن و راحت میرن دنبال زندگیشون و حواسشون نیست که دارن چه میکنن..

دلها زود بهم پیوند میخورن و نمیتونن از هم جدا بشن..

بیایم با هم عهد ببندیم که کسی رو الکی و از روی چند روز خوشی و هوس وابسته به خودمون نکنیم که بد عواقبی داره..


از سر دل نوشت :

 چقدر این فیلم و فیلم مادرانه بهم شبیه هستند؛درد دارد دیدنشان...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
گرفتارِ رهایی

دوستی مثل بوییدن یک سیب است..

ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺍﺯ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩﻥ ﻫﻢ ﺳﺨﺖ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ ..
ﺩﻭﺳﺘﺪﺍﺭ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﺪ
ﺣﺎﻝ ﺁﻧﮑﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺗﻮ ..
ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ..

ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﺗﺎ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻧﯿﺎﺯﻣﻮﺩﻩ ﺍﯼ
ﻋﺎﺷﻘﺶ ﻧﺸﻮﯼ ..
ﻣﻼﮎ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺑﻪ ﺭﻧﮓ ﻭ ﻗﺪ ﻧﯿﺴﺖ
ﻣﻌﯿﺎﺭ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺻﺪﺍﻗﺘﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺭ ﺻﻨﺪﻭﻗﭽﻪ ﺩﻟﺶ ﺫﺧﯿﺮﻩ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ..
ﻭ ﻛﻼﻡ ﺁﺧﺮ
ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺗﻤﻠﮏ ﺗﻮ ﺑﺮ ﮐﺴﯽ ﯾﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ
ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻣﺜﻞ ﺑﻮﯾﯿﺪﻥ ﯾﮏ ﺳﯿﺐ ﺍﺳﺖ،
ﺑﺪﻭﻥ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﮔﺎﺯﯼ ﺑﺰﻧﯽ... ‍

حقیقت نوشت :
   گاهی با هیچ بهانه ای کسی را دوست داری،گاهی با هزار دلیل هم نمیتونی یکی رو دوست داشته باشی.
                                                                                            
              
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
گرفتارِ رهایی

برای آدم بزرگ قصه ام...2

 

بارها و بارها این را شنیده ایم و خوانده ایم؛امیدوارم عامل بشویم.

" دو چیز را فراموش نکن؛

یاد خدا و یاد مرگ...

دو چیز را فراموش کن؛

بدی دیگران درحق تو و خوبی تو در حق دیگران...

چهار چیز را نگه دار؛

گرسنگیت را سر سفره دیگران، زبانت را در جمع، دلت را سر نماز و چشمت را در خانه دوست..."

-

-

برای همه خوب باش!
آنکه فهمید همیشه کنارت و به یادت خواهدبود...
و آنکس که نفهمید، روزی دلش برای تمام خوبیهایت تنگ میشود..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
گرفتارِ رهایی

۹۵/۰۳/۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
زهره نادری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی